Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، نیمه شب بود در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر، سایه روشنی به وجود آمده بود، بعضی چراغ‌های خیابان پر نور، بعضی خسته و کم نور و بعضی هم در حال استراحت و خاموش بودند. در حال قدم زدن در شهر بودم، همه جا تعطیل بود، چند مغازه ساندویچی و رستوران هنوز تعطیل نشده و مشغول تمیز کردن و نظافت بودند، هر از چند گاهی یک موتوری رد می‌شد و با صدای بلندش نمی‌گذاشت ساکنان محله به خواب بروند و استراحت کنند، گاهی هم یک خودرو عبور می‌کرد که با صدای آهنگش ما از بروزترین آهنگ‌ها با خبر می‌شدیم و از صدای بلندش خیلی‌ها را از خواب می‌پراند و بلندگو‌هایی داشت که صدایشان کفاف یک مجلس عروسی را می‌داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بوی بدی مدام به مشامم می‌رسید که بعضی مواقع کم و بعضی مواقع زیاد احساس می‌شد.

خش خش جارو کشیدن پاکبان‌ها نیز نشان می‌داد که کم کم شروع به کار کرده‌اند، کامیون‌های حمل زباله هم مشغول به کار بودند و سر هر سطل آشغال توقف می‌کردند. دو نفر با لباس فسفری رنگ سریعاً از عقب کامیون‌ها پیاده می‌شدند و با عجله سطل‌ها را خالی می‌کردند، به محض توقف کامیون در خیابان‌های باریک و کم عرض ترافیک کوچکی ایجاد می‌شد. خودرو عقبی نیز باید علاوه بر تحمل بوی زباله‌ها همزمان با خودرو حمل زباله حرکت می‌کرد و با هر توقف خودرو زباله، او هم متوقف می‌شد و با به حرکت افتادن او حرکت می‌کرد.

همین طور که به قدم زدنم در خیابان ادامه دادم موضوع دیگری توجهم را جلب کرد. در آن سایه روشن کسانی را دیدم که لباس هایشان با رنگ و روی خیابان هماهنگ شده بود، همان قدر کثیف و دود گرفته، آن‌ها زباله‌ گرد‌های شهر تهران هستند.

بیشتر بخوانید

جولان مافیای غیر قانونی زباله در سایه ممنوعیت فعالیت پیمانکاران پسماند خشک همراه با خطرناکترین شغل در روز‌های کرونایی/ نصف شب در جستجوی ماسک و دستکش

اینجا محله نظام آباد در شرق تهران است. هر سطل زباله‌ای که درونش مقوا و پلاستیک باشد، احتمال حضور یکی از این جویندگان طلای کثیف در کنار یا درونش بالا می‌رود؛ بیشتر این زباله‌ گردها جثه‌ نحیف و لاغری داشتند، حتی بعضی از آن‌ها هم کودک بودند. در بین زباله گرد‌ها همه قشری یافت می‌شد از پیر، جوان، کودک و زن، معتاد و غیر معتاد؛ ایرانی و افغانی هم ندارد خلاصه همه بودند.

هر کدام کیسه‌های بزرگی بر دوش داشتند که اصلا به هیکلشان نمی‌خورد بعضی یک کیسه داشتند، بعضی دوتا و بیشتر و اندازه هایشان هم مختلف بود.

هر کسی کیسه‌ بیشتری داشت و کیسه‌اش پُر‌تر بود نشان از این بود؛ بهتر کار کرده و وقت بیشتری را گذاشته است. هم تنها کار می‌کردند، هم گروهی، اکثراً یکدیگر را می‌شناختند.

در همین حال و هوا بودم که چرا این همه زباله گرد در این خیابان وجود دارد و اینکه واقعاً درآمدش خوب است یا به اجبار این کار را انجام می‌دهند، کامیون بزرگی را دیدم با یک اتاق بزرگ که در حال پر شدن از گونی‌های بزرگ بود و ۵ نفری اطراف آن مشغول به کار بودند.

کامیون شباهتی به کامیون‌های شهرداری نداشت و هیچ گونه نشان یا نمادی از شهرداری بر روی آن نبود، افرادی که برای آن کامیون کارتون و پلاستیک جمع می‌کردند هم لباس فرم شهرداری به تن نداشتند؛ همین که خواستم با تلفن همراهم از آن‌ها و کامیون و بارشان عکس بگیرم، آن‌ها با بی تفاوتی گفتند: از چی عکس می‌گیری، ما بازیافت شهرداری هستیم.

سوالی برایم پیش آمد که اگر این افراد برای شهرداری کار می‌کنند، چرا به این شکل، چرا حداقل لباس فرم یا ماسک و دستکش ندارند که کمترین موارد بهداشتی رعایت شده باشد.

کامیون که حرکت کرد و رفت، وانت‌هایی را دیدم که باربند آن‌ها نارنجی رنگ بود و حداقل نشانی از بازیافت و شهرداری داشتند، اما هیچ گونه نظافت و رعایت بهداشتی در آن‌ها دیده نمی‌شد.

با یک پیاده روی حدود یک ساعته آنقدر زباله گرد دیدم که خبر از فراوانی آن‌ها در جامعه را می‌داد. یکی از آن‌ها چیز‌هایی که جمع کرده بود را بسته بندی می‌کرد. با او شروع به صحبت کردم، بعد از سلام و خسته نباشید اسمش را پرسیدم، او گفت رضا هستم. گفتم آقا رضا چند سال داری؟، او گفت ۳۵، اما سنش بیشتر از این‌ها به نظر می‌رسید.

به ظاهرش نمی‌خورد معتاد باشد، اما از دندان‌های ردیف بالایش یکی مانده بود و دندان‌های ردیف پایینش هم یک در میان بودند، ریش‌ها و موهایش نیز پر بود از مو‌های سفید، صورت و دست‌هایش هم آنقدر سیاه بود که در آن نور کم نمی‌شد تشخیص داد که چقدر چین و چروک در صورتش است.

پرسیدم این چیز‌هایی که جمع می‌کنی را چقدر می‌فروشی؟ گفت مقوا کیلویی ۱۲۰۰ تومان و پلاستیک کیلویی ۱۵۰۰ تومان.

پرسیدم آقا رضا کجایی هستی؟، گفت یکی از شهر‌های مشهد، اما در محله امام حسین(ع) خانه‌ای اجاره کرده‌ام، خودم اینجا و زن و بچه‌ام هم شهرستان هستند.

پرسیدم کار دیگری سراغ نداری که مجبور به زباله گردی نباشی؟، او در جواب من گفت قبل از کرونا کار‌های نظافتی و خدماتی انجام می‌دادم، اما از وقتی کرونا آمده مجبور به این کار شدم.

به نظر درآمد بدی هم در زباله گردی نداشت، روزی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان به شرط خوب کار کردن.

وقتی به خانه برگشتم چند سوال بزرگ در ذهنم شکل گرفت که آیا راه دیگری برای تفکیک و جداسازی این زباله‌ها وجود ندارد؟ با وجود این همه زباله گرد چه فکری برای ساماندهی آن‌ها شده که چهره شهر هم بهتر شود؟ مسئول اشتغال این افراد چه کسی است؟ چه اتفاقی افتاده که این افراد مجبور به انجام این کار هستند؟ و سوالات دیگری مانند کودکان کار، خطر سلامتی این افراد و جامعه و سوال‌های بسیار دیگر... که بی جواب هستند.

بیشتر بخوانید

آشغال‌های دوست داشتنی منبع تولید ثروت، ویتامین و انرژی

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: زباله گردی مدیریت شهری آسیب اجتماعی جمع آوری زباله زباله گرد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۰۰۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عدم تفکیک زباله منجر به مصدوم شدن پاکبان شهرداری یزد شد

به گزارش خبرنگار جام جم آنلاین یزد، بر اساس گزارش برج مراقبت شهرداری یزد در شب‌ گذشته با خبر شدیم متأسفانه به دلیل عدم تفکیک شیشه شکسته از زباله ها و بی توجهی بعضی از شهروندان، منجر به آسیب جدی و زخمی شدن شدید یکی از پاکبانان زحمتکش و خدوم از ناحیه ساق پا شده است.

متأسفانه در ماه‌های اخیر شاهد موارد متعددی از بریدگی دست و پای پاکبان‌ها با خورده شیشه به دلیل عدم رعایت اصول ایمنی و تکفیک در مبدأ توسط همشهریان گرامی، هستیم.

بدینوسیله از شهروندان عزیز یزدی درخواست می شود با جدی گرفتن مبحث تفکیک زباله در مبدأ، ضمن حفاظت از پرسنل زحمتکش پاکبان، در نگهداری و حفاظت محیط زیست هم نقش موثری ایفا نمایند.

شهروندان عزیز برای ریختن زباله‌های نوک تیز و برنده به درون کیسه زباله، ابتدا آنها را در جعبه‌های کاغذی یا پلاستیکی گذاشته و سپس درون کیسه زباله قرار دهند.

همچنین یکی‌ دیگر از راهکارها، قراردادن خورده شیشه در چند لایه روزنامه و یا مقواست، این کار سبب می شود تا پاکبان عزیز دچار صدمه و جراحت نشود.​​​​​​​

 

دیگر خبرها

  • عدم تفکیک زباله منجر به مصدوم شدن پاکبان شهرداری یزد شد
  • رویکرد اصلی ما تفکیک زباله از مبدا است
  • تفکیک زباله از مبدأ یک ضرورت است
  • قتل مرد کامیون‌دار با ضربه چاقو در خزانه
  • رویکرد اصلی ما تفکیک زباله از مبدا است/ ضرورت کاهش زباله سوزی
  • چپ کردن کامیون حمل زباله در برزیل + فیلم
  • تلاش برای پاکسازی طبیعت از زباله‌ها
  • تردد کامیون‌ها از مرز آستارا کند شد
  • به کارگیری اتباع مجاز منع قانونی ندارد
  • موضوع شیرابه در مجموعه آرادکوه واقعیت ندارد/ حقوق پاکبانان افزایش یافته است